عقل ناقص ما و نعمتی چون ابوی...


چندی بود که بعد از انتخابات دهم ، د راغما فرو رفته بودم. اغمای دینی ، روحی و حتی گاهی جسمی! انتخابات دهم را اگر بخواهی نقد کنی تکرار مکررات کرده ای اما خب بر هر بنده عاقل خداوند متعال بارز است که آن شور انتخابات و آن حماسه مثلا حضور ، چیزی جز حماسه به رخ کشیدن بدبختی و بی سوادی مردم ایران، به جهان نبود. باید پذیرفت که این آقا رای آورده است گرچه با ادعای تقلبهای بسیار موافقم. زیرا عملی کردن طرح مسکن مهر و سهام عدالت و افزایش حقوق بازنشستگان در کمتر از چند روز مانده به انتخابات خود نشانه ضعیف بودن طرف است که برای به دست آوردن مسند قدرت و ریاست به هر طریق ممکنی، دست به هر کاری زده است. باید پذیرفت که ما هنوز به بلوغ سیاسی دست نیافته ايم و هنوز می توان خيلي ها را با چند دو هزار تومانی خوشرنگ و لعاب فریب داد. به هر حال شورای نگهبان این انتخابات را تایید کرده و انصافا چیزی جز این انتظار نمی رفت. اما بیایید واقع بین باشیم و بپذیریم که تظاهرات و غریو های الله و اکبر و راهپیمایی ها هیچ کمکی به نتیجه انتخابات نکرد و نخواهد کرد. تمامی این اعمال هزینه های سنگینی را برای این نظام کذایی به ارمغان آورده و خواهد آورد. باید قبول کرد که جناح چپ ، رفته رفته و به مرور زمان با فقر نیرو روبرو شده است. گرچه میر حسین موسوی بدون شک پاک ترین نیرو از این جناح بود ، ولی برای این ملت پاک بودن از هر منظری مهم نیست. هم اکنون زمان وحدت بین اصلاح طلبان رسیده ، باید قبول کرد که اگر وحدت بین این جناح حاکم نشود ، بایستی فاتحه چپ را در این کشور خواند. چند روز بعد از اعلام نتایج این دوره از انتخابات در عادل بودن و شجاع بودن مراجع دینی ، دچار شک و شبهه زیادی شده بودم به قدری که چند روز را با ترديد به مرجعيت ديني و با اتکاء به عقل ناقص خود رفع امور می کردم ، تا اینکه با صحبتهای متوالی با ابوی راه بازگشت به خویش را دوباره یافتم. خدا پدرش را بیامرزد. همیشه با افتخار گفته ام مقلد مرجعی چون حسینعلی منتظری هستم. بیانيه هاي اخیر این بزرگوار هم صحه ای می گذارد بر کلام پدر. به قول دوستی در هر تیپ وطایفه و قومی من جمله روحانیت بد وخوب پیدا می شود. یک طرف آقایان آیت الله منتظری، آیت الله صانعی، سید محمد خاتمی ، عبدالله نوری و... که حساب خود را از روحانیون حقوق بگیر دولتی جدا کرده و مسير حق خواهي را مي پيمايند . از طرف ديگر روحانیونی مثل: احمد خاتمی نه تنها از ملت بریده و به حکومت پیوسته اند بلکه خواهان سرکوب شدید ملت می شوند و برداشت هايخود را قانون خدا تلقی می کنند. آقای متوهم مقام کبریائی خداوند را که رحمان و رحیم است، اینقدر تنزل ندهید. خداوند رحمان هیچ موقع بین بندگان خود تفاوت قایل نمی شود و سفید ، سیاه ، زرد وسرخ را یکسان می بیند ، در صورتی که برخي بین ایرانیان تفاوت قایل شده وآنان را خودی و غیر خودی می پندارد. عمر انسان کوتاه است طوری رفتار کنید که بعد از مرگتان نام نیکی از شما باقی بماند.
‏حکومت عدل علی معنايش اين است كه ملت آزاد باشند و نظرياتشان را بگويند
"فلا تکفوا‏ ‏عن مقالة بحق او مشورة بعدل ، فانی لست فی نفسی بفوق ان اخطی ، و لا آمن ذلک من‏ ‏فعلی ، الا ان يکفی الله " از گفتار حق و از مشورت عادلانه خودتان را باز‏ ‏نداريد، يعنی اين که حرفهای حق را بزنيد و مشورت عادلانه را نيز انجام دهيد. من ذاتا فوق خطا نيستم مگر‏ ‏اين که مرا خدا کفايت کند.

4 نظر:

ناشناس گفت...

اسلام شاهراهي است كه تمام حقيقت طلبان عالم قدم در آن مي گذارند مبادا طوفان حوادث ما را از حق طلبي بازدارد

MHMD Moeini گفت...

قدر ابوی را بیشتر خواهی دانست

hadi گفت...

اينه اتحاد از يه دست صدا در نمياد همه با هم من و تو ما

soleiman moradinia گفت...

ادم خوب در اعماق فكرش و دلش همواره لذت ميبرد و ادم بد هرگز چون به سبب برنامه شكم فكر ازرده ميگردد تا فاسد شود واين در شان يك مدعي دردناك است....چون انسان قادر است در مورد افكار خويش نيز فكر كند و در عين مستي و هشياري نمي تواند احمق شود حال اينكه اطرافيان به سبب تغزيه چرب ميدانند ولي متشكر نميشوند چون.............

درباره من

.
کاش می شد لحظه ای پرواز کرد حرفهای تازه را آغاز کرد کاش می شد خالی از تشویش بود برگ سبزی ، تحفه ی درویش بود کاش تا دل می گرفت و می شکست عشق می آمد، کنارش می نشست کاش با هر دل دلی پیوند داشت هر نگاهی یک سبد لبخند داشت کاشکی لبخندها پایان نداشت سفره ها تشویش آب و نان نداشت کاش می شد ناز را دزدید و برد بوسه را با غنچه هایش چید و برد کاش دیواری میان ما نبود بلکه می شد آن طرف تر را سرود
مشاهده نمایه کامل من

انباري وبلاگ